معنی غربال

منبع. فرهنگ فارسی عمید. نمایش تصویر. معنی. غربال. معنی وسیله‌ای‌ با یک سطح سوراخ‌سوراخ، برای جدا کردن اجزای ریز‌و‌درشت حبوبات، آرد، گندم و امثال آن؛ نوعی الک با سوراخ‌های درشت‌تر؛ پرویزن ...

اقتصاد اطلاعات

بحث دربارهٔ نقش اطلاعات در اقتصاد ، از بازاندیشی و زیر سؤال بردن یکی از فرض‌های نظریه رقابت کامل در بازار شروع شد. این فرض بر این مبنا است که تمام شرکت کنندگان در بازار، از تمام قیمت‌ها و تمام ...

معنی غربال | فرهنگ فارسی معین | واژه‌یاب

غربال فرهنگ فارسی معین (غَ یا غِ) (اِ.) = گربال : وسیله ای مشبک یا س وراخ سوراخ برای جدا کردن اجزای ریز و درشت یک جسم ، الک . برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام ...

معرفی بهترین روش خردایش مواد معدنی

از 0 تا 10. آسیا کردن. بر اساس مکانیزم شکست. یکی دیگر از انتخاب بهترین روش خردایش برای مواد معدنی نوع مکانیزم شکست است. این که بر اساس کدام سه مکانیزم شکست دستگاه انتخاب کنیم کاملاً به هدف و میزان ...

خرد

( صفت ) ۱ - کوچک کم جثه . ۲ - اندک سال کودک . جمع : خردان . ۳ - باریک دقیق . یا خرد و خاکشیر کردن. خرد کردن . یا خرد و خمیر شدن . ۱ - له شدن کوفته شدن . ۲ - بسیار خسته شدن . لقب سعد بن زید منات است

معنی خرد 5 | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

آنگه هر سه را خرد بساید و با یکدیگر بیامیزد. (نوروزنامه ). و همچندِ همه ذراریح گیرد و خرد بساید و بر هم آمیزد. (نوروزنامه ). تیری بیامد و بر نگینه ٔ انگشتری زد و خرد بشکست . (نوروزنامه ).

سمولینا

نام این آرد از ترکیب مینا به معنی شیشه و آرد گرفته شده‌است توضیح فرهنگستان زبان به این شرح است: ذراتی با درخشش شیشه‌ای که پس از الک کردن آرد گندم دوروم در غربال باقی می‌ماند.

معنی غربال در دهخدا | جدول یاب

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات. جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید. امتیاز شما به نتایج جستجوی غربال در سایت جدول یاب ...

معنی غربیل کردن

معنی غربیل کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غربال کردن . بیختن . غربال زدن . الک کردن . غربلة. رجوع به غربال کردن شود. || سوراخ کردن و پاره پاره کردن و کشتن کسی .

غربال کردن

غربال کردن. [ غ ِ / غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیختن. غربال را به دست زدن. الک کردن. غربال بیختن. غربلة. ( المنجد ). دحلاصة. ( منتهی الارب ). || کنایه از تفحص و جستجوی بسیار. ( آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ). کنجکاوی.

دانلود Minerals BRUNO Process Simulation v4.1.0.8

فرآیند خرد کردن و غربال‌گری نیاز به انجام تغییرات و تنظیم پیوسته در طول فرآیند داشته که باعث افزایش هزینه‌های تولید و یا پایین بودن کیفیت مواد خروجی می‌گردد. با این نرم‌افزار کاربر می ...

غربیل

( اسم ) آلتی است دارای سطحی مشبک که از روده یا مفتول بافند و دیواره ای مدور از تخته دارد و بدان آرد و اشیای دیگر بیزند جمع : غرابیل . یا غربال آبگون . فلک . یا آب به غربال پیمودن . کاری بیهوده کردن .

خرد کردن و غربال معنی

غربال - معنی در دیکشنری آبادیس. لغت نامه دهخدا غربال. [ غ ِ /غ َ ] ( اِ ) آلت بیختن که ظرفی است دارای دیواره مدور که عموماً از تخته است و ته ظرف دارای سوراخهای بسیار است ، از روده بافته می شود و یا از مفتول.

معنی خرد شدن

لغت‌نامه دهخدا. نمایش تصویر. معنی. خرد شدن. معنی خرد شدن . [ خ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه شدن . بپاره های کوچک شکستن . (یادداشت بخط مؤلف ). شکستن بقطعات خرد.

refine

معانی دیگر: تصفیه کردن یا شدن، پالایش کردن، پالیدن، بیختن، وش کردن، تخلیص کردن، (با: out) صافی کردن، گرفتن، کشیدن، بیرون آوردن (از راه بیختن و غیره)، تزکیه کردن، ادب کردن، تربیت کردن، منزه کردن، پاکاندن، پیراستن، ناب کردن ...

معنی غربیل کردن

غربیل کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غربال کردن . بیختن . غربال زدن . الک کردن . غربلة. رجوع به غربال کردن شود.

خرد کردن

خرد کردن. مترادف خرد کردن: ریزریز کردن، شکستن، له کردن، درهم شکستن، نابود کردن، تبدیل کردن. معنی انگلیسی: break, chip, chop, crush, devastate, grind, sliver, smash, pound, quell, to break to pieces, to …

معنی خرد

2. منبع. فرهنگ فارسی معین. نمایش تصویر. معنی. خرد. معنی 1 - کوچک . 2 - کم سال ، کودک . مترادف درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش. متضاد كبير، بالغ، بزرگ ...

معنی غربال

غربال. معنی وسیله‌ای‌ با یک سطح سوراخ‌سوراخ، برای جدا کردن اجزای ریز‌و‌درشت حبوبات، آرد، گندم و امثال آن؛ نوعی الک با سوراخ‌های درشت‌تر؛ پرویزن؛ غرویزن. 〈 غربال کردن: (مصدر متعدی) ۱. جدا ...

خرد کردن، الک کردن

به طور کلی آسیاب کردن شامل سه فرایند اساسی شکافتن و باز کردن ، خرد و نرم کردن، الک کردن و تصفیه نمودن است . 1- مرحله شکافتن دانه مرحله ای است که در طی آن دانه گندم به قطعات کوچکتری تقسیم می شود .

شبات

سبت یا شبات ( عبری: שבת) از کلمه اکّدی شپتو به معنی نیمه ماه، روز توبه بوده‌است. شبت در عبری به معنی استراحت کردن است و آسودن خدا پس از شش روز کار خلقت را یادآوری می‌کند. اصطلاح سبت در فرهنگ ...

معنی غربال | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

غربال . [ غ ِ / غ َ ] (اِ) آلت بیختن که ظرفی است دارای دیواره ٔ مدور که عموماً از تخته است و ته ظرف دارای سوراخهای بسیار است ، از روده بافته می شود و یا از مفتول . (فرهنگ نظام ). غربال را در قدیم از نی و ...

chop

معنی: غذا، ضربت، ضرب، گوشت با استخوان، دهان، شکستن، ریز ریز کردن، غذا خوردن، بریدن، خرد کردن، جدا کردن. معانی دیگر: (با تبر و غیره) بریدن، انداختن، (با ضربات پی در پی کارد یا تیشه و غیره) ریز ...

معنی غربال | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

غربال. غربال . [ غ َ ] (اِخ ) گروهی از فرومایگان ایلات اند که از کناره ٔ دریای فارس تا نهایت نواحی سردسیر فارس رفت و آمد کنند. مواشی بیشتر آنها به اندازه ٔ حمل و نقل پلاس و چادر سیاه نشیمن است و عمل ...

فرآیند ذوب آهن به طور خلاصه

سرباره سرد شده با هوا ، خرد و غربال شده و جهت مصارف زیر بکار می‌رود: بلوک‌های ستونی توخالی ، زیرسازی جاده ، ماسه شیشه‌ای جهت ساختن سرامیک ، زه‌کشی فاضلاب ، آسفالت بیندر و غیره.

غربال

* غربال کردن: (مصدر متعدی ) ۱. جدا کردن اشیای ریزودرشت یک جسم با ریختن آن در غربال و تکان دادن. ۲. [عامیانه، مجاز] کنار گذاشتن و جدا کردن افرادی از یک مجموعه.

معنی خورد کردن | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

خورد کردن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه . این عمل آن است که دانه ها را بواسطه ٔ جنجل از سنبل اخراج نموده کاه را ...

کمباین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد. ویدئوی پهپاد از کمباین2022. کمباین (به انگلیسی : Combine harvester) ماشین برداشت محصولات دانه‌دار کشاورزی است نام آن برگرفته از واژهٔ انگلیسی combining به معنی ( (ترکیبی)) است ...

خرد کردن و غربال معنی

معنی غربال زدن لغت‌نامه دهخدا. معنی غربال زدن [ غ ِ / غ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) غربال کردن بیختن انگلیسی scout عربی كشاف، استطلاع، مستكشف، رائد كشاف، المستطلع، فتى، شخص، طائرة إستطلاع، استكشفخرد کردن [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ...

معنی و ترجمه "خرد کردن" به انگلیسی

نکاتی در خصوص ترجمه "خرد کردن" به انگلیسی. نکته 1– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی "خرد کردن" باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. . مثلاً آیا عبارت فارسی "خرد ...

OUR NEWSLETTER

join our newsletter

Subscribe to the Puik Store mailing list to receive updates on new arrivals, special offers
and other discount information.