له
معنی له - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
معنی له - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... - له و علیه کسی گفتن ؛ به سود کسی و به زیان دیگری سخن گفتن. به سود و به زیان کسی سخن گفتن. ... (جَنَّ در اصل لغت به معنی مستور بودن از حواس است)
معنی معظم له در فرهنگ فارسی عمید معظم له ۱. بزرگ داشته، مورد تعظیم. ۲. عنوان احترام آمیز برای شخص غایب، او، ایشان. معظم له را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران درباره معنی معظم له
له . [ ل َه ْ ] (اِ) شراب . باده ٔ انگوری . شراب انگوری . (برهان ) : هرچه بستاند از حرام و حرج از بهای نماز و روزه و حج یا به له یا به منگ صرف کند برف را یار دوغ و ترف کند. سنائی . با له و منگ عمر خویش هدر ...
فرهنگ لغت فارسی. فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژه نامه، لغت نامه، فرهنگ یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبای ...
اگه در ورودی خونه یا ساختمان باشه میشه DOOR. اگه در قابلمه یا نگهدارنده ها باشن میشه LID. دَر= حرف اضافه است. در صحرا ، در خیال. دَر= محل رفت و آمد به فضای محصور که با تخته های چوبی یا ورق و پروفیل ...
معنی له و علیه - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
معنی واژهٔ له در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب ... این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ...
شبکه مترجمین: بزرگترین سایت ترجمه تخصصی آنلاین کشور. فرهنگ لغت آنلاین، دهخدا، معین، عمید، دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی.
هو الشرع الذی شرعه اﷲ. (تعریفات ) : یکی روز بود که عیسی تعلیم میداد معتزله نشسته بودند و او ناموس می آموزانید. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 50 ). یهودیان گفتند که ناموس داریم در ناموس ما مرگ بر وی واجب است ...
انتقادها به مفهوم فرهنگ لغت. پیر بوردیو هر فرهنگ لغتی را حاوی سوگیری میداند و در این رابطه بر این عقیده است که تمام فرهنگنامهها، اعم از جامعهشناسی، انسانشناسی، فلسفه و غیره، اغلب زورگویانه هستند.
معنی معنی - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... مانک یا ماناک در فرهنگ پهلوی بجای "معنی" بکار برده شده است ...
جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا. فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی. لغتنامه آنلاین دهخدا مبنعی ارزشمند برای یافتن معنی واژههای فارسی است که به همراه قافیهیاب آنلاین فارسی ...
۱ - تعریف اصطلاح. در تعریف اصطلاح گفتهاند: «الاصطلاح اخراج اللفظ من معنی لغوی الی آخر لمناسبۀ بینهما. و قیل: الاصطلاح هو العرف الخاص و هو عبارۀ عن اتفاق قوم علی تسمیۀ شیء باسم بعد نقله عن ...
لغتنامه دهخدا. له . [ ل َه ْ ] (اِ) شراب . باده ٔ انگوری . شراب انگوری . (برهان ) : هرچه بستاند از حرام و حرج. از بهای نماز و روزه و حج. یا به له یا به منگ صرف کند.
دخیل در لغت درآینده است و چون این حرف میان تأسیس و روی درآمده است به این اسم موسوم گردیده و جمعی که تکرار تأسیس در قوافی مثل روی لازم شناسند دخیل را حایل نام کنند که حایل است میان دو حرف واجب ...
معنی ناموس - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... ثم وضع ناموساً عرف فیه من الذی ینبغی له أن یتعلم صناعة الطب ...
معنی پروانه یعنی تنهایی البته من یه پروانه میشناسم که عشق منه. یه پروانه میشناسم خیلی کارش درسته عشق منه. پروا یعنی ترس و پروانه یعنی نترس، بی باک و شجاع، خیلی اسمم رو دوست دارم🦋 . در گویش ...
این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ...
لغتنامه دهخدا. سلام . [ س َ ] (ع اِ) کلمه ٔ دعایی مأخوذ از تازی ، به معنی بهی که در درود بر کسی گویندیعنی سلامت و بی گزند باشید و نیز تهنیت و زندش و تحیت و درود و خیر و عافیت و تعظیم و تکریم و با ...
معنی اله - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... آ له*اله*::در زبان لری بختیاری به معنی سرخ کم رنگ. aloh.
ترجمه از فرهنگ لغت فارسی - فارسی، تعاریف، دستور زبان . در Glosbe می توانید ترجمه هایی از فارسی به فارسی را از منابع مختلف پیدا کنید. ترجمهها از رایجترین به کمتر محبوبتر دستهبندی شدهاند.
فرهنگ معین یکی از فرهنگهای مهم واژگان فارسی است. نویسنده این فرهنگ دکتر محمد معین بوده و ناشر آن انتشارات امیرکبیر است. این فرهنگنامه اولین بار در سال ۱۳۵۰ پس از فوت دکتر محمد معین با همت ...
معنی معظم له - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
ترجمه از فرهنگ لغت فارسی - فارسی، تعاریف، دستور زبان. در Glosbe می توانید ترجمه هایی از فارسی به فارسی را از منابع مختلف پیدا کنید. ترجمهها از رایجترین به کمتر محبوبتر دستهبندی شدهاند. ما ...
بپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی له کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... ان جبرئیل قال له: . . . سُمّیت فاطمة، فی الارض، [لانها] فطمت شیعتها من النار. ... ام در لغت به معنی مقصود و هدف نیز آمده است و چون فاطمه ثمره درخت نبوت و ...
در ترجمه های متنی فارسی - کردی، جملات ترجمه شده. فرهنگ لغت های Glosbe منحصر به فرد هستند. در Glosbe شما نه تنها می توانید ترجمه های فارسی یا کردی را بررسی کنید. ما همچنین نمونههای کاربردی ارائه می ...
معنی عرضه - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
بی معنی. بیهوده. جرجانی گوید: ضم الکلام ما هو ساقط العبرة منه و هو الذی لا معنی له فی حق ثبوت الحکم. ( تعریفات ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: لغو به فتح لام و سکون غین معجمه در لغت بیهوده و سخن ...
لغت نامه ها ... برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید ...
له . [ ل َه ْ ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: لََ + ه ) برای او. او را. - مدّعی ̍ له . - مُعَظَّم ٌ له . - ولَه ُ ؛ او راست . || لَه ِ. به سودِ. به نفعِ.